نفرت
فكر نمي كردم كه تو هم بخواي بهم بد كني
بهت بگم عاشقتم عشق منو رد كني
فكر نمي كردم برات اينقدر بي ارزش باشم
من كه مي خواستم برات همونكه مي خواي بشم
نه اينكه چيزي واست اين دل من كم گذاشت
از اولم مي دونم دلت منو دوست نداشت
اين دل معصوم من بازيچه بود تو دستات
شكوندن دل من بود قاتي برنامه هات
نقشه هاتم خوب گرفت طفلكي قلب سادم
پشيمونم كه بهت من دلمو سپردم
به چشم من عشق تو هوا بود و نفس بود
نفهميدم عاشقي براي تو هوس بود
ديگه تنفر من رسيده به نهايت
ديگه نمي خوام باشم پيش تو بي لياقت
:: برچسبها:
شعر ,
گفته ,
دل نوشته ,
ادب ,
ادبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 192
|
امتیاز مطلب : 170
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34