شکنجه کم کن کمکم کن سنم
شکنجه کم کن کمکم کن سنم
تاب شکنجه ديگه نيست تو تنم
من که بجز تو دلبري ندارم
بخاطرت از همه دل ميکنم
تو ميتوني تمام هستيم باشي
بهانه ي يکي پرستيم باشي
رو بال واژه تا بهشتم ببر
به جشن خوب سرنوشتم ببر
جهنمم با تو بهشته واسم
با تو اميد و خوب من ميشناسم
شکنجه کم کن کمکم کن کمي
نمونده غير از خود تو همدمي
تويي بهانه اي براي مستي
تو ميتوني تو ميموني تو هستي
قيد همه زميني هارو زدم
بجز تو با تمام دنيا بدم
شکنجه کم کن کمکم کن سنم
تاب شکنجه ديگه نيست تو تنم
:: برچسبها:
شعر ,
گفته ,
دل نوشته ,
ادب ,
ادبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 270
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0